اِنگار

اِنگار من این است:

اِنگار

اِنگار من این است:

انگار که هرچه هست در عالم نیست
پندار که هرچه نیست در عالم هست


انگار. [اَ / اِ] (اِمص، اِ) (ماده ٔ مضارع انگاشتن، انگاردن) تصور. پندار. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گمان. (ناظم الاطباء).

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

از نو، یاعلی ...

جمعه, ۳ شهریور ۱۴۰۲، ۰۴:۱۴ ب.ظ

بسم الله

اینکه چندمین بلاگ است و چند سال نوشته‌ام بماند. چیزی که اهمیت دارد شروع دوباره است؛ شروعی که از پسِ شکست‌ها و تجربه‌هایی حاصل شده که موجب رشدی فردی در ابعاد مختلف بوده و این شروع مقدمه‌ای برای شروع‌های بعدی است. در این زندگی پایانی وجود ندارد. حتی مُردن هم شروعی دوباره است که چگونگی‌ِ شروع‌اش ارتباط مستقیمی با شروع‌های دوران زنده بودن دارد.

به این فکر می‌کنم مسیر اتصال دو شروع به یکدیگر چقدر مهم است؛ تصور کنید دانه‌ای را کاشته‌ایم، اگر این دانه شروع به رشد و نمو خود نکند و خاک‌ها را پس نزند و به خورشید سلام نکند ثمری نخواهد داد و دانه‌ی دیگری حاصل نخواهد شد تا شروع دوباره‌ای اتفاق افتد.

این همه فلسفه بافتم و شروع‌ها را به هم پیوند زدم تا بگویم دوباره شروع کردم، یاعلی ...

  • اِنگار ...